ناموجود
ناموجود
کارگر بیکاری بهنام «آنتونیو» (ماجورانی) سرانجام بهعنوان اعلانچسبان استخدام میشود. وی مجبور است برای اینکه در این شغل تأیید شود، دوچرخهای را به همراه داشته باشد تا به وسیلهٔ آن پوسترها در سطح شهر نصب نماید. از اینرو با توجه به تهیدستی خانوادهاش، با پول ملحفههای تخت خواب خانه که میفروشد و دوچرخه قدیمی خود را که گرو بانک است، آزاد میکند و سر کار میرود. اما در روز اول کار، دزدی دوچرخه آنتونیو را در هنگام کار کردن وی میدزدد و آنتونیو مجبور است برای اینکه شغلش را از دست ندهد، هرچه سریعتر دوچرخهاش را پیدا کند. از اینرو از روز بعد از دزدیدهشدن دوچرخه، با کمک پسر کوچک و دوستانش، به امید یافتن دوچرخه در شهر جستجو میکنند. پس از چند ساعت آنتونیو دزد دوچرخه را در خیابانی میبیند و دنبالش میکند؛ ولی دزد از دست او فرار میکند. پس از آن، او همهجا رد او را میگیرد و در نهایت موفق به، بهدامانداختن وی در محله او میشود؛ ولی وقتی پلیس را خبر میکند،
نویسنده | ویتوریو دسیکا |
---|---|
مترجم | ابراهیم رشیدپور |
گرداورنده | – |
ناشر | مترجم |
سال نشر | 1350 |
نوبت چاپ | نخست |
کیفیت | بسیار خوب ( دو صفحه کتاب مهر کتابخانه شخصی دارد ) |
ناموجود
سوالات متداول - شماره تماس پشتیبانی 09133252344
هنوز بررسیای ثبت نشده است.