ناموجود
ناموجود
او دختری بود که هرگز شانس نداشت و سرانجام به خاطر معاش خود و فرزند خردسالش، مجبور شد با مردان مختلف، روابط نامشروع برقرار نماید و باز در همان مبحث نویسنده، از آلبر کامو برنده جایزه نوبل، نقل قول نموده و می نویسد:
این سرگذشت باید به همه عالم گفته شود و دنیا باید ببیند و بشنود. در این داستان واقعیت عصر ما نهفته شده و ما حق نداریم بی اعتنا از کنار آن عبور کنیم.
باربارا در جامعه ای زندگی می کند که سطح گسترده آن پر از دام و دانه است؛ عبور از یک چنین دامگهی، بدون راهنما میسر نیست و بدبختانه او از همان اوان کودکی، تنها راهبر و راهنمای خود را از دست می دهد و لاجرم از دامی به دام دیگر و از چاله ای به چاله دیگر می افتد و سرانجام به هلاکت می رسد…
باربارا گراهام تصویر تمامعیار یک زن بد است: دروغگو، خیابانگرد و دزد. باربارا به سن فرانسیسکو میرود و بلافاصله بهدلیل شهادت دروغ برای کمک به دوستش، به زندان میافتد. پس از آزادی با دو قمارباز بهنامهای پرکینز و سانتو همکاری میکند؛ در دست طرفهای قمار آنان سرک میکشد و پول خوبی به جیب میزنند.
باربارا تصمیم میگیرد کارهای خلاف را کنار بگذارد. او با هنری، یک یاز دوستان پرکینز ازدواج میکند و این مرد، باربارا را با مواد مخدر آشنا میکند. وقتی بچهدار میشود، معتاد شده و شوهرش آخرین دلارهایش را هم میگیرد. باربارا او را رها میکند تا دوباره با پرکینز و سانتو همکاری کند…
کد کتاب | 2530 |
---|---|
نویسنده | تابور راسان |
مترجم | جلال لاهیجی |
گرداورنده | – |
ناشر | ؟ |
سال نشر | 1370 |
نوبت چاپ | دوم |
اندازه | رقعی |
شماره برگ | 280 |
کیفیت | بسیار خوب |
ناموجود
سوالات متداول - شماره تماس پشتیبانی 09133252344
هنوز بررسیای ثبت نشده است.