بانو با سگ ملوس

درباره کتاب

 مجموعه داستان : چاق و لاغر / حربا / ماسک / وانگا / شوخی / سرگذشت ملال انگیز / سبکسر / انگور فرنگی / ئیونیچ / جان دلم / بانو با سگ ملوس

داستان «بانو با سگ ملوس» ، یکی از مشهورترین و تحسین‌برانگیزترین داستان‌های کوتاه آنتوان چخوف است. این داستان که در سال ۱۸۹۹ نوشته شده، شاهکاری در ادبیات واقع‌گرا (رئالیسم) محسوب می‌شود و به دلیل عمق روان‌شناختی و پایان‌بندی متفاوتش، جایگاه ویژه‌ای در ادبیات جهان دارد.

۱. خلاصه داستان

داستان درباره رابطه‌ی عاطفی میان دو نفر است که هر دو متأهل و از زندگی مشترک خود ناراضی هستند:

• دیمیتری گوروف: مردی حدوداً چهل‌ساله اهل مسکو، کارمند بانک و دارای سه فرزند. او مردی تحصیل‌کرده اما بدبین است که همسرش را زنی کوته‌فکر می‌داند و زنان را «نژاد پست» می‌نامد، اما بدون آن‌ها هم نمی‌تواند زندگی کند.

• آنا سرگی‌یونا: زنی جوان و خجالتی که برای استراحت به شهر ساحلی یالتا آمده است. او همیشه با سگ کوچک سفیدش (اشپیتز) قدم می‌زند و به همین دلیل به «بانو با سگ ملوس» معروف می‌شود.

این دو در یالتا با هم آشنا می‌شوند و رابطه‌ای کوتاه و پنهانی را آغاز می‌کنند. گوروف ابتدا فکر می‌کند این هم یک ماجرای زودگذر دیگر است. اما پس از پایان سفر و بازگشت به زندگی عادی در مسکو، متوجه می‌شود که نمی‌تواند آنا را فراموش کند. دلتنگی شدید باعث می‌شود او به شهر محل زندگی آنا برود و دوباره با او ارتباط برقرار کند. داستان در حالی پیش می‌رود که این دو متوجه می‌شوند حقیقتاً عاشق یکدیگر شده‌اند و زندگی‌های دوگانه‌ای (یکی ظاهر و رسمی، دیگری پنهان و واقعی) پیدا کرده‌اند.

این داستان فراتر از یک ماجرای خیانت ساده است و به لایه‌های عمیق‌تری از روح انسان می‌پردازد

۳. اهمیت ادبی

• نظر ناباکوف: ولادیمیر ناباکوف، نویسنده و منتقد بزرگ روس، این داستان را «یکی از بهترین داستان‌های کوتاه تمام اعصار» نامیده است. او معتقد بود چخوف در این داستان تمام قوانین سنتی داستان‌نویسی (مثل داشتن مقدمه و مؤخره مشخص یا پیام اخلاقی صریح) را شکسته و زندگی را دقیقاً همان‌طور که هست، با تمام ابهاماتش نشان داده است.

• واقع‌گرایی: چخوف قضاوت نمی‌کند. او نه گوروف و آنا را به خاطر خیانت سرزنش می‌کند و نه آن‌ها را تبرئه می‌کند؛ او فقط رنج و شادی آن‌ها را روایت می‌کند.