1 عدد در انبار
1 عدد در انبار
نخستین بار، واژهٔ رنسانس را فرانسویها در قرن ۱۶ میلادی بهکار بردند. آغاز دورهٔ نوزایش را در سدهٔ ۱۴ میلادی در شمال ایتالیا میدانند. این جنبش در سدهٔ ۱۵ میلادی، شمال اروپا را نیز فراگرفت. رنسانس، یک تحول ۳۰۰ساله است که از فلورانس در ایتالیا آغاز شد و به عصر روشنگری در اروپا انجامید.
رنسانس در سالهای ۱۳۰۰ میلادی از ایتالیا آغاز شد و در طول سه قرن در سراسر اروپا انتشار یافت. بهندرت در دورهای چنین کوتاه ازنظر تاریخی، رخدادهای گوناگونی به وقوع میپیوندد؛ حالآنکه این قرنها سرشار از تغییرات اساسی و فعالیتهای بزرگ است. جهان امروزی نتیجهٔ همین فعالیتهاست، زیرا رنسانس پایههای اقتصادی، سیاسی، هنری و علمی تمدنهای کنونیِ غرب را بنا نهاد.
دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای سدهٔ ۱۵ و ۱۶ میلادی بهوجود آوردند. این احیای فرهنگی به «رُنِسانس» (یعنی «نوزایش») مشهور شدهاست. دانشمندان، سرایندگان و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام گرفتن از میراث اصیل روم و یونان، با دیدگانی تازهتر به جهان مینگریستند. نقاشها به مطالعهٔ کالبدانسان پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوهٔ واقعگرایانهای نقاشی میکردند. فرمانروایان، ساختِ ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بهسرعت در سراسر اروپا گسترش یافت.
فلسفه دوره رنسانس دورهای از تاریخ فلسفه اروپا است در سدههای ۱۵ و ۱۶ م. بین قرون وسطی و عصرخرد. رنسانس دوره توفیقهای بزرگی در زمینه فلسفه نبود ولی این دوره کارهایی را صورت داد که مقدمات عظمت قرن هفدهم را فراهم ساخت؛ اصول مشخصه فلسفه دوره رنسانس بازگشت به فلسفه کلاسیک یونان باستان و مرجع صلاحیتدار آن افلاطون در مقابل فلسفه ارسطو است، که به فلسفه قرون وسطی غلبه داشت.
در دوره رنسانس روشهای علمی تازه نخستین گام اساسی بشر بهسوی کشف یک دنیای تازه بود و راه را برای انقلاب علمی و فنی و اختراعات تازه و متفاوت گشود.دوران نوزایی در حقیقت دوران آزادی انسان از قید و بند طبیعت و نیز جهل خود خواسته انسان بود. طبیعت دیگر چیزی نبود که ماورا انسان قرار گرفته باشد و انسان تنها چیزهایی دربارهاش میداند؛ بلکه طبیعت به موضوع کار، تجربه و کاربرد انسان تبدیل شد.
۱- رنسانس فعالیت فکری را به عنوان یک کار لذت بخش اجتماعی تشویق میکرد و نه به عنوان تفکر محدود و محبوس که هدفی جز صیانت از یک مذهب معلوم و مشخص نداشته باشد.
۲- دستگاه فلسفه مدرسی را که به صورت غل و زنجیر فکری درآمده بود در هم شکست چرا که رنسانس مطالعه فلسفه افلاطون را احیا کرد و افلاطون را به جای ارسطو نشانید و بدین وسیله حداقل آن اندازه استقلال فکری که لازمه انتخاب میان افلاطون و ارسطو است را فراهم آورد.
لازم است ذکر شود که فلسفه مشاء در عصر رنسانس نیز مانند سدههای میانه همچنان در دانشگاهها تدریس میشد اما مهمترین امری که این فلسفه را از فلسفه مشائی قرون وسطی متمایز میکرد توجه رنسانسیان به زبان یونانی در مطالعه ارسطو بود. به این معنی که در دانشگاهها متون ارسطو را به زبان یونانی مطالعه و تدریس مینمودند.
کد کتاب | 2898 |
---|---|
نویسنده | سدنی دارک |
مترجم | احمد فرامرزی |
گرداورنده | – |
ناشر | بنگاه کتاب |
سال نشر | 1329 |
نوبت چاپ | نخست |
اندازه | وزیری |
شماره برگ | 190 |
کیفیت | بسیار خوب |
1 عدد در انبار
سوالات متداول - شماره تماس پشتیبانی 09133252344
هنوز بررسیای ثبت نشده است.