ناموجود
ناموجود
سفرنامۀ «کلودیوس جیمز ریچ» جزء سفرنامههای مفصل است که یک جلد از آن به شرح و چگونگی سفر ریچ به کُردستان عراق و ایران اختصاص داده شده است و تاریخ نگارش آن به دهۀ دوم قرن نوزدهم؛ یعنی ۱۸۲۰ میلادی برمیگردد. این سفرنامه به دلیل آگاهی ریچ به زبان کردی و حشر و نشر طولانیاش با کردها، از نظر کیفی جایگاه ممتازی را به خود اختصاص میدهد.
ریچ نخستین سیاستمداری است که تلاش زیادی به عمل آورد تا نفوذ انگلستان را در عراق مستحکم کند و در این تلاش خود بسیار کامیاب شد. یکی از وسایلی که ریچ برای استوارکردن نفوذ خویش در جامعۀ بغداد به کار برد، آن بود که نگهبانان ویژهای با لباسهای مُزَرکَش برای محافظت از کنسولخانۀ شرکت هند شرقی در بغداد به کار گماشته بود. نگهبانان هنگام خروج موکب کنسول که همان ریچ باشد، با زدن طبل و بوق و کرنا پیشاپیش موکب او به حرکت درمیآمدند. بیگمان اینگونه مظاهر در رفع منزلت و نفوذ هر مسئولی در جامعۀ واپسگرایی مانند جامعۀ بغداد آن زمان ذیاثر بوده است.
ریچ، در بسیاری از گزارشهای خود تنها یک سیاح صرف نیست، بلکه او به درون افرادی که با آنها سروکار داشته است سَرَک میکشد و از بُعد روحی نیز با آنها قاطی میشود. برداشتها و گزارشهای او عموماً عمیق و دقیق است و گزافه نیست بگوییم که او چون روانشناسی کاربلد، به کُنه دل افراد رخنه کرده است. ریچ در ضمیر خود بدون آنکه کسی پی ببرد درصدد گونهای رفتارشناسی و درونخوانی از افراد بوده است؛ مثلاً در هنگام ارسال محموله به ترکیه از عمرآقا (یکی از همراهانش در طول سفر به کردستان) میپرسد که چیزی لازم ندارد؟ در واقع با طرح این پرسش ـ آن هم تقریباً در انتهای سفر ـ خواسته است به صورت ضمنی او را بیازماید که آیا فردی طماع و مالدوست هست یا خیر؟ پس در نتیجۀ چنین ریزبینیها است که ریچ در جایی او را میستاید و میگوید تنها کسی است که میتواند واژۀ «جوانمرد» را برایش به کار ببرد!
ریچ در هنگام رفتن به تماشای رقص و عروسی کُردها، به دلیل رعایت پارهای ملاحظات و عادی جلوه نمودنش، لباسی هم شکل با لباس بقیه میپوشد. چنین اقدامی سبب شده است بدون جلب نظر دیگران، به مشاهدۀ دقیق خود بپردازد و این دقت در چگونگی رفتار، بیانگر اهمیت اصل مسائل و پدیدهها از دیدگاه او است.
ریچ، فقط راوی و مشاهدهگر پدیدهها نیست، بلکه به اقتضای موقعیت با دانستهها و شنیدههای خود، به علل و چرایی پدیدهها و مسائل نیز اشاره میکند. پرداختن به جزئیات، مشخصۀ اصلی کار او است؛ از درجه حرارت گرفته تا شرح و توصیف راه، کوه، گردنه، درخت، رود، وضعیت روحی نفرات و … همه را به دقت یادداشت کرده است. گزارشهای سفرنامه، سیر منطقی دارد و خواننده را همانند داستان ـ همسو با شرح مسیر راه و اتفاقات ـ با روایتها جلو میبرد.
سفرنامۀ ریچ، به طور ناخودآگاه سبب پدید آمدن نگاه مقایسهای نیز میشود؛ به این معنی وقتی خواننده با سفر ریچ همراه میشود و با مسافرتش از کردستان عراق به کردستان ایران، همراهی میکند سبب نگرشی مقایسهای میشود و خواننده، تغییرات این جابجایی را دنبال میکند. البته خود ریچ نیز در متن سفرنامه گاهی مقایسههایی میان کردها در هر دو کشور انجام داده است. نکتۀ دیگر دربارۀ سفرنامۀ ریچ این است که نگاه کلی ریچ به کردها و کردستان نگاه مثبتی است، به ویژه در پایان سفرش آنچنان با اندوه خداحافظی میکند که اشک در چشمان آدم مینشاند.
نویسنده | کلودیوس جیمز ریچ |
---|---|
مترجم | حسن جاف |
گرداورنده | – |
ناشر | انتشارات ایران شناسی |
سال نشر | 1398 |
نوبت چاپ | نخست |
اندازه | پالتویی |
شماره برگ | 280 ( مصور ) |
کیفیت | بسیار خوب |
ناموجود
سوالات متداول - شماره تماس پشتیبانی 09133252344
هنوز بررسیای ثبت نشده است.