1 عدد در انبار
1 عدد در انبار
مورونسکی ملاک، به خاطر خواست دختر و خواهر همسرش، از روستای خود راهی شهر شده است. او ملاک است و صاحب ثروت، اما خواهر همسرش که پس از مرگ همسر مورونسکی مسئولیت تربیت و بزرگ کردن لیدیا، دختر مورونسکی را بر عهده دارد، مایل است شبیه طبقه اعیان باشد.
پدر لیدیا با این امر مخالف است و معتقد است که افراد متعلق به این طبقه، تنها کسانی هستند که حرف میزنند و در زندگی، به هیچ وجه، اهل عمل نیستند، اما آنا (خاله لیدیا) با صحبتهای او مخالفت میکند. او فردی به نام کرچینسکی را برای لیدیا در نظر گرفته است؛ از نظر آنا او اشراف زاده ای است که می تواند رؤیاهای لیدیا را برای خوشبختی اش تضمین کند؛ به ویژه اینکه وی از لیدیا خواستگاری کرده است، اما مورونسکی با او مخالف است. درنهایت آنا از احساسات لیدیا سوء استفاده میکند و مورونسکی هم درمقابله با کرچینسکی، در بحث با او مغلوب میشود و رضایت به ازدواج آن دو میدهد.
کرچینسکی شرط بندی قهار است و همه پول و دارایی خود را در شرط بندی باخته است و درست موقعی که به نظر میرسد اوضاع بر وفق مراد است، طلبکارانش به سراغ او میآیند و در وضعیت بغرنجی قرار می گیرد، زیرا اگر رسوا شود، آمال و آرزوهایش برای به دست آوردن ثروت لیدیا از طریق ازدواج با او از دست میرود؛ بنابراین نقشهای میکشد تا از این مهلکه به در برود. اما، آیا نقشه او با موفقیت همراه میشود؟
نویسنده | الکساندرسوخوو کابیلین |
---|---|
مترجم | ضیا الله فروشانی |
گرداورنده | – |
ناشر | خوارزمی |
سال نشر | 1355 |
نوبت چاپ | نخست |
اندازه | رقعی |
شماره برگ | 348 ( مصور ) |
کیفیت | بسیار خوب |
1 عدد در انبار
سوالات متداول - شماره تماس پشتیبانی 09133252344
هنوز بررسیای ثبت نشده است.