ناموجود
ناموجود
در دهه ۱۹۶ شهر لایپزیگ در ایالت زاکسونی آلمان شرقی کانون مقاومت بود. هارالد فریش که آنزمان دانشجوی فیزیک به فرار از لایپزیگ میاندیشید، اما پیش از فرار، او میخواست اعتراضاش را به دولت وقت که پا را فراتر نهاده و کلیسای هفتصد ساله سنتپاول را در مِی ۱۹۶۸ ویران کرده بود، نشان دهد. فریش و دوستاناش اعتراضشان را به شکلی تماشایی، به دور از هرگونه خشونت فیزیکی یا توهین به یک مقام سیاسی، بهوسیله یک اسلاید پارچهای به نمایش گذاشتند و موجبات تحسین خود و ترغیب مخالفان دولت وقت را فراهم آوردند. پلیس مخفی آلمان شرقی که اشتازی نامیده میشد، علیرغم کوشش فراوان نتوانست عاملان این اعتراض هوشمندانه را دستگیر کند. فریش و دوستانش میدانستند که دیر یا زود پلیس مخفی آنها را خواهد یافت، بنابراین طی یک برنامهریزی دقیق با قایق کوچکی از بلغارستان به سمت سواحل ترکیه فرار کردند و از آنجا به آلمان غربی، یعنی سوی دیگر دیوار برلین پرواز کردند. در حالی که کشورشان دو تکه شده بود، اکثر مردم ساکن در آلمان شرقی آرزوی زیستن در بخش غربی را داشتند.
او با روایت دست اولی از شهر دانشگاهیاش، لایپزیگ، توجه خوانندگان را به چیزی فراتر از داستانهای شخصیاش جلب میکند.
داستان این کتاب در واقع روایتی است از رویدادهای برههای از تاریخ جهان و حوادث آن که برای دههها زندگی مردمان ساکن کره زمین را تحت تاثیر قرار داده بود. صاحبان و طالبان قدرت با اندیشههایی سرشار از جاهطلبی دنیا را به دو بلوک شرق و غرب تقسیم کرده بودند و در میان بهت و حیرت صاحبان خرد، با توسل به زر و زور گاهی زمینِ انسانها را تا سراشیبی جنگهای خانمانسوز پیش برده بودند.
هلموت کوهل، صداعظم سابق آلمان درباره این کتاب گفته است:
کتاب فریش و زندگیاش در لایپزیگ و فرارش به غرب باید توسط هر فردی که علاقمند به تاریخ آلمان در قرن بیستم است خوانده شود. کتاب فریش همچون کتابهای پلیسی است اما داستان فریش کاملاً واقعی است.
نویسنده | هارالد فریش |
---|---|
مترجم | حسن فتاحی |
گرداورنده | – |
ناشر | نشر سینا |
سال نشر | 1395 |
نوبت چاپ | نخست |
اندازه | رقعی |
شماره برگ | 182( مصور ) |
کیفیت | بسیار خوب |
ناموجود
سوالات متداول - شماره تماس پشتیبانی 09133252344
هنوز بررسیای ثبت نشده است.